مقاطع تحصیلی دانشگاه
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/1/19:: ساعت 7:57 صبحسلام
یه چیزی درباره فضای آموزشی باید بدونیم
اینه که دو چیز همزمان یاد داده میشه
- باید تعلیم بشه -
:
یکی علم و دانش،
یکی مهارت علمآموزی و تحقیق.
حالا مصداقی درباره مقاطع تحصیلی دانشگاهی بگم.
در دوران کارشناسی (لیسانس)
دروس اصلی، تخصصی و جانبی یک رشته تدریس میشه
(علم و دانش)
در کنار اون ما باید یاد بگیریم که
چهطور از منابع و تحقیقات موجود در اون رشته استفاده کنیم
(مهارت)
بعد فارغالتحصیلی دیپلم، لیسانس یا مدرکی میدن به ما
به اعتبار مؤسسه آموزشی که توش بودیم
که تو در زمینه مثلاً مهندسی مکانیک
1- دانش قابل قبولی داری (با معیار نمره مثلاً 15 و 43 صدم)
2- میتونی هروقت هم بخوای
از تحقیقات جدید انجام شده تو این رشته هم بخوبی استفاده کنی
(باز هم با همون معیار نمره 15 و 43 صدم)
پس نگران نیستیم که دروسی که خوندم
چند سال دیگه قدیمی میشن،
چون مهارت مراجعه به تحقیقات جدید رو دارم.
این نوع نگاهیه که هم محصل باید داشته باشه،
هم معلم و مرکز آموزشی،
و هم کسی که میخواد این بنده خدا رو استخدام کنه.
در دوران کارشناسی ارشد
انتظار داریم که علاوهبر یادگیری دروس پیشرفته،
مهارت شرکت در یک تحقیق علمی
در رابطه با رشته تحصیلی به دانشجو منتقل بشه.
پس روی پروژه، ارائه سمینار، مقالهنویسی و مانند اون
تو این دوره بیش از دوره کارشناسی
تأکید میشه.
انتظاری هم که از یک کارشناس ارشد میره
اینه که بتونه درباره صورت مسألههای جدید بخوبی تحقیق کنه.
در واقع داریم یک محقق تربیت میکنیم.
در دوره دکتری (تخصصی)
- همونطور که از اسمش پیداست! -
فلسفه مطالب اون رشته معلوم میشن.
پس مسائل جدی جدید یک رشته رو میدی به دکترش
اون میگه که این مسأله ارزش حلکردن داره،
و از این مسیر باید برای حلش جلو رفت.
بعد شروع میکنه زیرمسائل رو تعریف کردن
که هر زیر مسأله میتونه یک پروژه کارشناسی
یا کارشناسی ارشد باشه.
با حل هرکدوم از زیرمسائل و
کنار هم گذاشتن درست اونها
آقای دکتر میتونه یک جواب قانعکننده چندجانبه
برای مسأله اصلی پیدا کنه،
که بشه براساسش تصمیمات بزرگ گرفت.
پس این بنده خدا میتونه بشه سرپرست تیم تحقیق.
*
رو این فکر کنید و نظر بدید،
شاید باز هم در موردش صحبت کردیم.
+ پست مرتبط: مقاطع تحصیلی دانشگاه - 2
یا علی
- - - - - -
+ در این موضوع سعی میکنم روی نظرات بزرگواران متمرکز شم. مطالبی که تاکنون مطرح شده و انشاءالله در پست آینده دربارهشان صحبت خواهیم کرد:
1- جناب «مسیر»:
«مسألهای که نوشتید حال و هوای ذاتی این مدارجه ولی اتفاقی که اکنون در دانشگاهها میافته با این آببستن به رشتهها و تدریس و تحقیق و دانشجوگرفتن فلهای؛ با رسالت واقعی این سطوح کلی فاصله داره.»
2- جناب «حیرت!»:
«بعدازدکتری میتواند کلی مسئله جدید را شناسایی و حل کند و گزارش آن را بگذارد تا بعدیها بخوانند. بعدیها هم که یاد گرفتند مینویسند تا بعدیها و ... اگر برای مملکت آب نداشته باشد برای سیستم آموزشی که نان دارد.»